Nothing...

هفتم خرداد 1400

جمعه, ۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۰۶ ق.ظ

همیشه دلیل های دیگری وجود داشت،بهانه های دیگر تا به یاد او بیفتم.خدا می داند چند بار با قلبی پیچ و تاب خورده در خیابان برگشتم چرا که فکر می کردم قسمتی از اندام او را دیده ام یا صدایش را شنیده ام یا موهایش را از پشت ... تصور می کردم دیگر به او فکر نمی کنم اما کافی بود لحظه ای در محلی اندکی آرام، تنها شوم تا دوباره یاد او به سراغم بیاید.

دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد / آنا گاوالدا

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۰/۰۳/۰۷
HR.KH

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی